سلام به همه دوستای خوبم... به خدا عمه فرشته بی معرفت نیست...باور کنید خیلی گرفتار بودم و اصلا فرصت نکردم بیام براتون بنویسم که این دیانا خانم چه وروجکی شده..
دیگه دیدم برگه های تقویم روی میزم همین طور داره ورق می خوره عنقریبه که برسیم به روز ۳ مرداد . این وبلاگم متروکه شده و خیلی آبرو ریزیه
...بله سوم مرداد روز تولد دیانا خانم...انگار همین دیروز بود که رفتیم بیمارستان دیانا خانم یک روزه رو ببینیم...چقدر زود گذشت
ا گل دختر ما که حالا شده یه وروجک شیطون و بلا که مامان مینا و بابا امیر از دستش روز و شبشون قاطی شده...خانم تا نیمه های شب بیداره تا یه فیلم هندی از شاهرخ خان رو با شو و رقص کامل نبینه نمی خوابه....
بچه چیکار کنه خوب تقصیری نداره وقتی مامان و خاله و عمه اش همه عشقه فیلم هندی هستند بچه ام یاد میگیره دیگه
خوابیدن این خانم خانما که خودش شده یه سوژه اماسوژه بعدی آب بازی کردنشه...به محض این که می رسن خونه مامان صغرا... می پره بغل مامانی و با دست سمت حیاط رو نشون میده تا بره آب بازی....مامانی هم می بردش توی حیاط تشت رو پر از آب می کنه دیانا خانم رو می شونه توش اونم کلی حال می کنه همین پروژه رو هم خونه مامان سهیلاش توی حموم اجرا می کنه
دیگه وسایل توی کمد و کشوها و کابینتهای آشپزخونه و گوشی ها و لب تاب و غیره هم که از دست دیانا خانم در امان نیستند..
راستی وروجک نیم وجبی با اون دندونای کوچولو ولی تیززززززززش گازم میگیره...بعله چند جای صورت مامان مینا و بابا امیر رو گاز گازی کرده تا بلغش می کنی ممکنه ناغافل بپره و صورتت رو بگیره به دندون.
خلاصه دیانا خانم تا چند روز دیگه میشه یک ساله و مامان مینا و بابا امیر در تدارک جشن تولدش هستند و ما هم کاسه چه کنم ؟ چه کنم؟ گرفتیم دستمون که برای این وروجک کادو چی بخریم
این عکس همون پروژه آب بازی توی حیاط خونه مامانیه عمه بهاره هم از فرصت استفاده کرده و اون رو به ثبت رسوند
یه کم دقت کنید می تونید دختر وروجک ما رو قاطی عروسکاش پیدا کنید
